مهرجویی: فراستی از سینما، خودش و دیگران نفرت دارد
سینمای روز
این وبلاگ راجع به خبرهای روز سینما است
Image

 نشست نقد و بررسی رمان «درخرابات مغان» نوشته داریوش مهرجویی روز سه شنبه 31 مراد با حضور این کارگردان در شهر کتاب برگزار شد.

در این نشست علی‌اصغر محمد خانی (معاون فرهنگی شهر کتاب)، شیوا مقانلو (نویسنده و منتقد ادبی)، امیر علی نجومیان (نویسنده و منتقد ادبی) حضور داشتند و در مورد رمان مهرجویی سخن گفتند .

 در این نشست علی‌اصغر محمد خانی (معاون فرهنگی شهر کتاب)، شیوا مقانلو (نویسنده و منتقد ادبی)، امیر علی نجومیان (نویسنده و منتقد ادبی)  حضور داشتند و در مورد رمان مهرجویی سخن گفتند.

کارگردان فیلم‌های «پستچی»، «گاو»، «هامون»، «اجاره نشین‎ها» و ... پیش از این نیز رمان «به خاطر یک فیلم بلند لعنتی» نوشته و منشر کرده بود.

مهرجویی جدا از نگارش داستان و رمان، ترجمه هم می‌کند که از جمله آن‌ها می‌توان به « مفتش بزرگ و روشنفکران رذل» نوشته داستایوسکی،«کودک مدفون» اثر سام شپارد و جهان هولوگرافیک» اشاره کرد.

مهرجویی در این نشست در مورد نوشتن رمان و دغدغه اش در این حوزه صحبت کرد که گزیده ای از حرف‌های او به نقل از ایسنا  بدین شرح است:

 - من همیشه وسوسه نوشتن داشته‌ام و سناریوی همه فیلم‌هایم را خودم نوشته‌ام.

- با کلام و شیوه‌های نگارش انس دارم و سعی کرده‌ام خودم را در کوران ادبیات دنیا و ایران بگذارم و چون کار دیگری بلد نیستم، نوشته‌ام.

- مهم است وقتی آدم هنوز زنده است، بداند چه اتفاقی در آثارش افتاده است. اما من در کار حرفه‌ای‌ام در سینما و حتی ادبیات نمی‌خواستم جلوی دوربین باشم و بنازم. مردم ما فهیم با ذکاوت و زیرک هستند و حتی نسل جدید موشکاف و زیرک هستند و من خوشحالم که می‌توانم از طریق آثارم به ذهن‌های بارور آن‌ها کمک کنم.

 - حرف اصلی «فروید» این است که فرهنگ زادهٔ بیماری و مرض است و تا بیماری نباشد، فرهنگ نیست. سینما پر از سرمایه است، بگیر و بیار دارد. اما در ادبیات راحت‌تر می‌شود آنچه را که می‌خواهی اجرا کنی. 
 
 - من حتی این اثر را برای نمایندگی‌های مختلف در خارج فرستادم تا این اثر ساخته شود. اما گفتند که سیاسی است و آن را رد کردند. بنابراین ترجیح می‌دهم آن را در ادبیات بنویسم و در آرزوی اینکه فیلمی از آن ساخته شود، بمانم. 


 - به نظر من منتقدین ما در مقابل اثر سه روش دارند. یکی اینکه داستان رمان را تعریف می‌کنند یا داستان را بد می‌دانند یا خوب. نوع دوم منتقدانی هستند که وقتی با اثری روبرو می‌شوند، چون دوست داشته‌اند خودشان آن را بنویسند. در نتیجه دوست دارند شخصیت‌ها کارهایی که خودشان می‌خواستند، انجام دهند. نوع سوم امتزاجی از هر دوی آن‌ها است، همراه با مقایسه فرامتنی بسیار شدید آن اثر با آثار پیشین مولف. 


- «دلوز» می‌گوید مرگ مولف، ‌ مولف مرده چه کار به کارهای قبلی مولف دارید. من که نمی‌توانم به عنوان نویسنده خودم را با سلیقه تک تک شما وفق دهم. من آنچه را که از درونم می‌جوشد، می‌نویسم. اگر ریزه کاری‌های آن را درک کنند، کیف می‌کنم. در سینما فقط پرویز دوایی این حس را داشت و الان کسانی هم هستند که کلا انتقاد می‌کنند، برای مثال فراستی که از سینما، خودش و دیگران نفرت دارند، به نظرم ذهن این آدم بیمار است. 


 - از من می‌پرسند که چرا هامون نمی‌سازی؟ من هامون را ساختم. «پری‌»، «سارا‌» و «سنتوری» هم «هامون»اند. خسرو شکیبایی وقتی سنتوری را دید، گفت این هامون است. 
 
- ایدئولوژی و روایت بزرگ، دیگر مردود شده است. وقتی با یک اثر هنری روبرو می‌شوید باید بدانید از چه معیاری استفاده می‌کنید. «دلوز» 20 سال پیش از مرگ مولف حرف زده است. الان خود شما به عنوان یک انسان ایرانی با این تناقضات این اثر را چگونه می‌بینید؟



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تاريخ : چهار شنبه 1 شهريور 1391برچسب:,
ارسال توسط حمیدرضا صادقی
آخرین مطالب